محل تبلیغات شما

‏یه وقتایی آدم حرفی نداره ، ولی سکوتشو داره !

اما امان از اون وقتایی که نه حرفی داره و نه سکوتی داره !

که نه میخوای حرفی بزنی و نه میخوای حرفی نزنی !

که اینقدر بین سکوت و حرف زدن میری و میای که سرسام میگیری آخرش.

آخرشم هیچی. هیچی به هیچی !

شرایطِ منه که هی اومدم بنویسم هی ننوشته رد شدم و هی هی هی.

الان حس نوشتنُ دارم اما شرایطش رو نه !

باید 5 بیدار شم. برای کنکور !

میدونم نمیتونم یکی از اون 3 نفری باشم که هوش تبریز قبول میشه .

درگیریِ ذهنی شدید دارم بخاطر بیماری مامان و بابا .

اما میرم که با سوالا آشنا شم.

فردا جمعست ! خونم . شاید دوباره این حس اومد سراغم و نوشتم از 

هرچیزی که سنگینی میکنه رو دلم که نه . رو مغزم !

هرکی که خوند این پست رو لطفا انرژی مثبت بفرسته برای صبح ! :)

شب بخیر.

 

277! ماهِ بی تکرارِ من ...

276 ! شبی شاید رها کردم جهان پراضطرابم را ...

272 ! هیچی به هیچی ...

هیچی ,هی ,حرفی ,رو ,میخوای ,حس ,که نه ,نه میخوای ,از اون ,به هیچی ,هیچی به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر دوره بیستم مدرسه غیر دولتی قائم انجمن هنرهای نمایشی تربت حیدریه شهید روح الله شکوری هوش شنوا My dear dairies